ارسال شده توسط آشنای غریب


شعبده


 

باز به رسم گذشته دلم گرفته
با ز می خواهم بنویسم تا خالی گردد این دل


حال و هوای عجیبی دارد این دل
، نمی دانم دلگیر از کیست ،گرفته از چیست .


دلم می خواهد با صدای بلند گریه کنم
 تا صدای هق هق گریه هایم دنیا را فرا گیرد


ولی باز این سکوت است که بر دلم ،بر چشمانم،بر زبانم حاکم می شود
 باز سکوت می کنم .
 سکوتی سنگینتر از فریادها،
مانده ام چرا کسی صدای فریاد سکوتم را نمی شنود
،چرا مرهمی نیست برای زخم ملتهب این دل .


دلم خون است از غم هجران ،از نبود باران،
خدایا مدت هاست که صدایت می زنم ،مرا دریاب



آشنای غریب


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,ساعت8:10توسط مجيدباقري | |